به دلیل محدودیت هایی که در اینترنت کشور به وجود آمده در بعضی از مواقع سایت از دسترس خارج میشود

رد شبهات ملحدین
5
(1)

 

چرا تمدّن کنونی در حال مرگ است؟ بخش اول : اقتصاد | رد شبهات ملحدین

تقسیم‌بندی‌های مرسوم

یکی از تقسیم‌بندی‌های مرسوم میان اهل علم برای مطالعۀ انسان‌ها، تقسیم‌بندی بر اساس «تمدّن» است که شامل کُلّیات عقیدتی، فرهنگی، اقتصادی، پوشش و… می‌شود. به عنوان مثال تمدّن اسلامی برای قرن‌ها مهم‌ترین تمدّن روی زمین بود، چرا که تعیین‌کنندۀ مهم‌ترین معادلات سیاسی، نظامی، اقتصادی، علمی و… حکومت‌های مسلمان بودند.

فرقی نمی‌کرد که آن حکومت سلسله‌های عربی (امویان، عبّاسیان و…) باشد یا سلسه‌های کُردی (ایّوبیان و…) یا سلسله‌های تُرک (سلجوقیان، عثمانیان و…)؛ تمدّن فقط یک تمدّن بود، آن هم تمدّن اسلامی بود.

آن چیزی که به وضوح مشهود است، در عهد معاصر ما، تمدّن غالب بر جهان، تمدّن غربی بوده‌است.

اکثر مردم مؤثّر جهان، آن‌گونه فکر می‌کنند که کتب رُمان و فیلم‌ها و سریال‌های تمدّن

غربی در ذهن‌شان تعریف می‌کنند، آن‌گونه لباس می‌پوشند که برندهای صنعت

مُد غربی طرّاحی می‌کنند، آن شغل‌هایی را انتخاب می‌کنند که در تمدّن غربی محترم شمرده می‌شود و…

بنابراین شکّی نیست که تمدّن غالب دویست سال اخیر در جهان تمدّن

غربی بوده‌است، امّا این غالب بودن تمدّن غربی، در حال مرگ است و

به فضل الله متعال بسیار هم زودتر از حدّ انتظار رخ خواهد داد.

در این بخش می‌خواهیم به یک جنبه از این پایان نگاهی گذرا داشته

باشیم و ان‌شاءالله در بخش‌های آتی، به سایر این جنبه‌ها خواهیم پرداخت.

نوع حاکمیت

ابتدا باید با تعریف سه نوع حاکمیت سیاسی/اقتصادی آشنا شویم:
– اَبَردولت سالاری
– اَبَرشرکت سالاری
– سرمایه‌داری

▪️اَبَردولت سالاری:

به حکومت‌هایی که تمام و یا اکثر چرخۀ اقتصادی و صنعتی کشور، مستقیم و یا غیرمستقیم تحت اختیار و حمایت دولت باشد، گفته می‌شود. در این حکومت‌ها خواه یا ناخواه انحصار، فساد سیستماتیک و در نتیجه ناکارآمدی جزئی جدایی‌ناپذیر است. حکومت‌هایی مانند اتّحاد جماهیر شوروی یکی از مصادیق چنین نوع حاکمیت سیاسی/اقتصادی می‌باشند.

لازم به ذکر است که این نوع حکومت‌ها، خودنابودگر هستند، چراکه هیچ دولتی وجود ندارد که بتواند همه‌چیز را به بهترین و کارآمدترین نحو اداره کند، بنابراین پس از مدّتی در ادارۀ امورات گوناگون کشور اختلالات گسترده ظاهر می‌شود و خود آن ملّت با یک جرقّه بر علیه حکومت شورش می‌کنند و آن را ساقط می‌کنند.

لازم به ذکر است که یکی دیگر از مضرّات این نظام سیاسی/اقتصادی این است که خواه یا ناخواه وقتی اکثر قدرت و ثروت یک کشور در اختیار عدّه‌ای خاص از سیاستمداران و نظامیان قرار بگیرد، بدنۀ حاکمیت از ملّت خود فاصله می‌گیرد و با امر و نهی‌های مُکرّر و بی‌مورد، جامعه احساس حقارت جمعی می‌کنند و برای احیای عزّت و کرامت انسانی خود بر علیه حاکمیت شورش می‌کنند.

در حال حاضر اَبَرقدرت‌های شرق جهان، یعنی روسیه و چین، گرفتار چنین نوع حاکمیتی هستند.

▪️اَبَرشرکت سالاری:

به حکومت‌هایی گفته می‌شود که در آن، چند شرکت انگشت‌شمار، مالک بخش اعظمی از دارایی‌های کشور می‌شوند. به عنوان مثال امروزه در اکثر کشورهای قدرتمند و ثروتمند جهان، تمام رسانه‌های کشور در اختیار چند شخص انگشت‌شمار است که اتّفاقاً مالک اکثر ثروت و صنعت آن کشور نیز هستند.

 

حاکمیت

در چنین نوع حکومتی، حاکمیت کاملاً در برابر اَبَرشرکت‌ها و مالکان آن‌ها تسلیم می‌شود و بی‌دفاع است، چراکه اگر با آن‌ها مخالفتی کند، بلافاصله از طریق نفوذ خود در بانک‌ها و کارخانجات و بازار و… بحران اقتصادی ایجاد می‌کنند و از طریق رسانه‌های در اختیارشان مردم را تبدیل به ارتش خود می‌کنند و به وسیلۀ آن‌ها با حاکمیت اعلان جنگ می‌کنند. معضل اصلی چنین حاکمیتی این است که تصمیمات حکومت، بر اساس منافع ملّی و عمومی اتّخاذ نمی‌شود،

بلکه صرفاً بر اساس منافع گروهی بسیار خاص تصمیمات حکومتی گرفته و اجرا می‌شوند که ممکن است بعضاً با منافع ملّی در تضاد باشند. به عنوان مثال پُر واضح است که در حال حاضر، حمایت از رژیم صهیونیستی اشغالگر، با منافع ملّی و عمومی ایالات متّحدۀ آمریکا در تضادّ و تعارض است، اما از آن‌جا که بخش اعظم اقتصاد و صنعت و رسانۀ آمریکا در اختیار یهودیان است

و لابی‌های صهیونیستی هستند که تعیین می‌کنند چه کسی در بدنۀ سیاسی حاکمیت چه منصبی را به دست آورد، حکومت ایالات متّحدۀ آمریکا مجبور است که به جای منافع ملّت آمریکا، از منافع صهیونیست‌ها حمایت کند و به ضرر ملّت خود اقدام نمایند.

مشابه همین واقعه در خصوص کشورهای عضو اتّحادیۀ اروپا در جنگ روسیه و اوکراین نیز رخ داد و اقتصادهای بحران‌زدۀ قدرت‌های صنعتی اروپا اثبات‌کنندۀ این ادّعاست.

▪️سرمایه‌داری:

به حکومتی گفته می‌شود که در آن چند ویژگی کلّی برقرار است:
– میان حکومت و مردم از لحاظ قدرت و ثروت یک توازن نسبی برقرار است. یعنی مجموع قدرت و ثروت تحت اختیار حاکمیت، تقریباً با مجموع قدرت و ثروت ملّت برابر است.

– ثروتمندان زیادی وجود دارند، اما هیچ اَبَرثروتمندی غیر از نهاد حکومت وجود ندارد، چراکه به وجود آمدن اَبَرثروتمندان منجر به فسادهایی مانند انحصار، احتکار، عدم توزیع عادلانۀ ثروت و قدرت و… می‌شود.

– انحصار در کشور ممنوع است. به عنوان مثال هیچ مرغداری حق ندارد که تمام مرغداری‌های یک منطقه و کارخانه‌های تأمین‌کنندۀ خوراک و داروی طیور را خریداری کند، بلکه صرفاً باید به توسعۀ مرغداری خود بپردازد.

– رقابت در اقتصاد، علم و… یکی از اصول اساسی است و حکومت باید با تمام قدرت تحت اختیار خود، رقابت سالم در حوزه‌های اقتصاد، مناصب قدرت، علم و… را حفظ نماید.

– حاکمیت قانون برقرار است و هیچ نهاد فراقانونیِ حاکمیتی و یا خصوصی وجود ندارد.

– تصمیمات کَلان حکومت بر اساس منافع عموم مردم اتّخاذ می‌شود، و نه بر اساس منفعت عدّه‌ای خاص.

اکثر حکومت‌های اسلامی در طول تاریخ تمدّن اسلامی، زیرمجموعه‌ای از حاکمیت سرمایه‌داری محسوب می‌شدند. البته لازم به ذکر است که حکومت‌های اسلامی، صرفاً چهارچوب کلّی نظام سرمایه‌داری مانند بازار آزاد، رقابتی بودن، ممنوعیت انحصار و احتکار و… را پذیرفته بودند.

سرمایه‌داری

حکومت‌های غربی در عهد استعمار، نوعی نظام سرمایه‌داری جدید را با الهام از نظام سرمایه‌داری اصیل ابداع کردند که طبیعتاً با نظام سرمایه‌داری اصیل تفاوت‌های بارزی داشت و مواردی چون کار کشیدن بیش از حد از نیروی کار و ترویج فحشاء و… که جزء جدایی‌ناپذیر سرمایه‌داری غربی هستند، هیچ ارتباطی به سرمایه‌داری اصیل نداشته و ندارد،

اما در کل نکتۀ جالب توجه این است که خود حکومت‌های غربی از طریق پایبندی به چهارچوب‌های کُلّی و مفید نظام سرمایه‌داری(عدم انحصار، رقابتی بودن بازار و…) بود

که توانستند پیشرفت‌های چشمگیری در حوزه‌های صنعت، جنگ، سیاست، علم و… کنند و یکی از دلایل زوال و نابودی حکومت‌های اسلامی معاصر، از جمله عثمانیان، حرکت به سوی نظام اَبَردولت‌سالاری بود و همین امر منجر به ضعیف شدن و در نهایت شکست‌شان شد.

 

تمدن

نکتۀ بسیار مهم این است که حکومت‌های تمدّن غربی در حال تبدیل شدن از «سرمایه‌داری» به «اَبَرشرکت سالاری» هستند که این نوعی خودکشی تمدّنی محسوب می‌شود. از سوی دیگر هم تکلیف تمدّن اَبَردولت‌سالار شرق مشخّص و واضح است.

در چنین شرایطی که هر دو تمدّن موجود و غالب در جهان در حال خودکشی و دگرکُشی تمدّتی هستند، فرصت بسیار مناسبی برای ظهور یک تمدّن جدید است که با احیای تفکرّات سرمایه‌داری اصیل و همچنین ارائۀ ایده‌های جدید برای حل کردن هرچه بهتر و کارآمدتر مسائل اقتصادی و سیاسی جهان، بر کلّ جهان مُسلّط شود. لازم به ذکر است

که این به معنای ضمانت 100 درصدیِ احیای تمدّن اسلامی نیست، بلکه صرفاً یک فرصت است که بهره بردن از این فرصت، نیازمند مسلمانانی متعهّد و متخصّص است که هم به علم دین تعهّد داشته باشد و هم به علم دنیا(اقتصاد، سیاست و…)

چرا تمدّن کنونی در حال مرگ است؟ بخش اول : اقتصاد را در کانال تلگرام رد شبهات ملحدین بخوانید

دیگر مقالات و کتابهای رد شبهات ملحدین را بخوانید

به این پست چند امتیاز می دهید؟

1-------2-------3-------4-------5

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد رای : 1

تا حالا کسی به این مطلب رای نداده ، اولین نفر باش که رای میدی

By مصطفی براهویی

مدیر سایت سنت مدیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *